سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل بارونی

دیگه دلم نه پول میخواد

نه آغوش

نه مهمونی

نه حتی آینده

دلم بچگیمو میخواد...

پا های شنی

دستای کاکائویی

دلم میخواد وقتی بلال میخورم کل صورتم ذغالی شه

100بار یه سرسره 1متری رو برم

بازم خسته نشم

چایی رو با 10 تا قند بخورم

بستنی و پفک و لواشک را با هم بخورم

سر چیزای مسخره اینقد بخندم بیوفتم کف اتاق

دلم میخواد مثل بچگیا بوی سیگار حالمو بد کنه

آدامس بچسبونم زیر میز کلاسا

عیدیامو بریزم تو اون قلک

دلم میخواد بازم رو دیوار نقاشی بکشم

مورچه ها رو بکشم...

دلم میخواد وقتی گریه میکنم

مادرم اشکامو پاک کنه نه پیراهن تنم...

دلم میخواد شبا تو خواب غلت بزنم

جای اینکه حرف بزنم

1000تومن تو جیبم باشه اما دلم خوش باشه

از شاخه درختا بالا برم

غروبای بعضی روزا فقط منتظر آنشرلی باشم

ولم کنی تا صبح تو شهر بازی بمونم

مادرم که نماز میخونه اینقدر ادا در بیارم تا بخنده نمازشو بشکنه و بعدش فرار کنم

بزرگ ترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم

دنیای بزرگا خیلی سرد تنهاست

 ...



نوشته شده در چهارشنبه 95/1/11ساعت 4:12 عصر توسط بهنام نجفی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت