دیگه دلم نه پول میخواد نه آغوش نه مهمونی نه حتی آینده دلم بچگیمو میخواد... پا های شنی دستای کاکائویی دلم میخواد وقتی بلال میخورم کل صورتم ذغالی شه 100بار یه سرسره 1متری رو برم بازم خسته نشم چایی رو با 10 تا قند بخورم بستنی و پفک و لواشک را با هم بخورم سر چیزای مسخره اینقد بخندم بیوفتم کف اتاق دلم میخواد مثل بچگیا بوی سیگار حالمو بد کنه آدامس بچسبونم زیر میز کلاسا عیدیامو بریزم تو اون قلک دلم میخواد بازم رو دیوار نقاشی بکشم مورچه ها رو بکشم... دلم میخواد وقتی گریه میکنم مادرم اشکامو پاک کنه نه پیراهن تنم... دلم میخواد شبا تو خواب غلت بزنم جای اینکه حرف بزنم 1000تومن تو جیبم باشه اما دلم خوش باشه از شاخه درختا بالا برم غروبای بعضی روزا فقط منتظر آنشرلی باشم ولم کنی تا صبح تو شهر بازی بمونم مادرم که نماز میخونه اینقدر ادا در بیارم تا بخنده نمازشو بشکنه و بعدش فرار کنم بزرگ ترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم دنیای بزرگا خیلی سرد تنهاست ...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |