سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل بارونی

«از عشق های این زمونه »

داستانی به بلندای  شنگول  ومنگول  هم نمیتوان  نوشت

چه برسد به  شیرین  و فرهاد...


نوشته شده در دوشنبه 94/11/12ساعت 12:55 صبح توسط بهنام نجفی نظرات ( ) | |

من خانه ام به دوش

 
فرار میکنم

 
پشت سرم به شهر

 
آوار غم زده.. 

نوشته شده در دوشنبه 94/11/12ساعت 12:44 صبح توسط بهنام نجفی نظرات ( ) | |

این طرف مشتی صدف آنجا کمی گل ریخته  
موج، ماهیهای عاشق را به ساحل ریخته
بعد از این در جام من تصویر ابر تیره‌ ایست   
 بعد از این در جام دریا ماه کامل ریخته
مرگ حق دارد که از من روی برگردانده است   
 زندگی در کام من زهر هلاهل ریخته
هر چه دام افکندم، آهوها گریزان‌تر شدند    
حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست   
 هر کجا پا می‌گذارم دامنی دل ریخته
زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت 

 گفت خون عاشقان منزل به منزل ریخته


نوشته شده در یکشنبه 94/11/4ساعت 1:28 صبح توسط بهنام نجفی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت